
عشق و صفا
عشق و صفا
چه فکرایی واسش داشتم ، چه کارهایی میخواستم واسش کنم ، ولی حیف همه چی آرزو بود و رفت ...
نظرات شما عزیزان:
وقتی با خودم تنها میشم ، به این فکر می کنم که من تاوان چه اشتباهی رو دارم پس میدم .؟
چکار کردم که به این حال و روز افتادم؟
بعد این همه مدت چرا همه چیز خراب شد ، چرا دنیا ، چرا دنیا ، منو میخوای تک و تنها
حالا همه این افکار مثه خوره افتاده تو وجودم ، داره منو خفه می کنه !
چرا سرنوشت من اینجوری شد !
خدایا ! برای بار هزاروم ازت میپرسم : چرا منو اینجوری آفریدی ؟ نمیتونستی دل رو ازم بگیری تا بلکه بدون هیچکس باشم . من که همیشه تنهام ، دل کسی برای من که نمیسوزه ، اگر من وجود نداشتم چی می شد؟
خدایا ! همه چی رو درست کن ... برگردونش بهم ... خیلی دلم گرفته ، ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اشک از چشام میریزه ، یه یغض تو گلومه که داره منفجرم میکنه ، اما کسی بدادم نمیرسه ، چرا خدا ؟ چرا ؟؟؟؟
سهم من از این دنیا چیه ؟ یعنی این دنیا جایی برای من نداره ؟
چرا عشقم نمیفهمه چقدر دوستش دارم ؟ چرا دلش برام نمیسوزه ؟ چرا منو تنها گذاشت ، خدا
اینا همش حرفای منه که از بس موندم تو کار خودم و بازی روزگار که دیگه زبونم بند اومده ، نمیدونم سرونشتم چیه .